سقای تا همیشه
دوباره تشنه ام این جمله ی برادر توست//دوباره قصه همان قصه ی مکرر توست
دوباره با لب خشکیده می روی سقا// در انتظار تودرخیمه ,باز,خواهر توست
خجالت از حرمش, می کُشد توراعباس// بگو بگو که اباالفضل آب آور توست
به تشنه کامی این دشت یا علی عباس// برو عزیز من این افتخار مادر توست
کلاس اول عشق است هفت سالگی ات// برو عزیز که این افتخار مادر توست
سریع می روی و می خوری زمین آخر// که کاسه ای وسط دست های لاغر توست
برو درست همان طور مثل کودکی ات// هنوز مشک به دستان تشنه پرور توست
مدینه بودم اما شنیده ام مادر // قدم خمیده ی خون گریه ی معطر توست
کنار علقمه افتاده بود یک دستت // کنار نخل ,خدا وای, دست دیگر توست
هلال ابرویت از چه شکسته مادر جان// آهای ماه قشنگم نگو که این سر توست
نگو که آن تن افتاده در کناره ی رود// تن شکافته از تیر و تیغ و خنجر توست
از اوج زین به زمین تو چگونه افتادی // چقدر تیر عزیزم به روی پیکر توست
کلاس آخر این عشق ,عشق آمده است// به روی زانوی خورشید,ماه نه,سر توست
فدات مادر تو,چشم باز کن عباس// نگاه کن یل ام البنین برادر توست
این شعر پیشکشی من به آقام ابالفضل (ع)
تولد
دلت گرفته چرا حال تو خراب شده ست ** عزیز چشم قشنگت چرا پر آب شده ست
مگرکه کودک من عیب و علتی دارد؟؟ ***** جواب داری , اما دلت کباب شده ست
مگر که کودک من...بغض تان شکست چرا؟ ** صدای هق هقت آقا مرا جواب شده ست
آهای دست عزیزی که اول عشقی ***** برای توست دلش غرق التهاب شده ست
آهای چشم قشنگی که تازه میخندی **** خودت بگو که چرا در من انقلاب شده ست
سکوت می شکند, پرده ها می افتد , وای** فضای خانه پر از بانگ آب ... آب شده ست
و مشک خونی عباس اولین چیزی ست ***** که در نگاه غریبانه ی تو قاب شده ست
عمود ,تیر ,عطش ,مشک ,خیمه ها ,عباس*** جواب گریه ی تو این همه کتاب شده ست
و مادری که چنین عاشقانه می خندد ***** از این جواب دل انگیز تو مجاب شده ست