دلشکسته

من و دنیای من
حال گناه

حال نداری ثواب کنی گناه نکن

+نوشته شده در دو شنبه 29 / 4 / 1392برچسب:,ساعت12:50توسط مروارید |
ایهام حافظ

ایهام حافظ

شاعرم, ولی جز برای تو, شعر گفتن نمی دانم.

قافیه های من همه در آغاز بیت می آیند, وزن و عروض از شعر من گریزانند.

آیا قامت موزون تو, چنین شعر مرا بی وزن کرده است؟

آیا ایهام حافظ به موی تو دست یافت؟

ملاحت مثنوی را با روی تو چکار؟

حماسه ی ذوالفقار چه شاهنامه ها که در غبار کارزار تو می رقصاند.

هر مفهومی که شاعران به ذوق می آرایند, حکایتی از بهشت روی توست.

مولانا:

ای نور دل و دیده و جانم چونی؟ *** وی آرزوی هر دو جهانم چونی؟

 

من بی لب لعل تو چنانم که مپرس***تو بی رخ زردمن ندانم چونی؟

+نوشته شده در شنبه 11 / 4 / 1392برچسب:شاعر,حافظ,مولانا,مثنوی,ساعت8:30توسط مروارید |
آبروی من

آبروی من

هرچه که رفتم همه بیهوده بود//آب, هوا, منظره, فرسوده بود

فاصله ای را نشکستم, که هیج//عمری از این دست نشستم, که هیچ

مردم این عصر نظر باورند//پیش تو و پشت تو بازیگرند

شعر برای که تراوش کنم؟//دل به کجا؟ دل به چه کس خوش کنم؟

رشد نکرده حرسم کرده اند//مهره صفت, پیش و پسم کرده اند

ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 5 / 4 / 1392برچسب:امام زمان,ساعت22:34توسط مروارید |
نفس دوست

نفس دوست

بادها رقص کنان رقص کنان می آیند//دشت ها در هیجا در هیجان می آیند

تا کجا باید با چشم به راهی سر کرد//عشقت آتش زده بر دفتر شعرم برگرد

جمعه ها بی توهمه ساکت و مبهم طی شد//روزهایم همه ماتم زده باغم طی شد

بیت بیت از تو سرودم همه ی دفتر را//خط به خط از تو نوشتم غزل دیگر را

شاعر از دست تو افتاد قلم بردارش//به کف هرچه تغزل ,به غزل بسپارش

شعر هروقت که بی چیز شدی یارتو بود//دست بسپاربه پرواز کبوتر وارش

سهم تو ازنفس دوست همین یک خط است//سهمت ازرویت تصویرتغزل بارش

واژه هایت همه موسیقی حسرت دارند//شعر تو پرده به پرده غزل دیدارش

(آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست//هرکجا هست خدایا به سلامت دارش)

تا سحرشاعربیدار تو را اندیشید//شعر هم رفت سر دایره ی تکرارش

تا کجا باید با چشم به راهی سرکرد//عشقت آتش زده بردفتر شعرم برگرد

 

+نوشته شده در دو شنبه 1 / 4 / 1392برچسب:,ساعت13:25توسط مروارید |